زیرخاکی نوستالوژی بچه های دیروز
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سریال هایی که برای ایام محرم و صفر، عید نوروز و ماه مبارک رمضان تولید میشوند به واسطه مناسبتی بودنشان از شانس بیشتری به نسبت دیگر کار های تصویری برای دیده شدن برخوردارند، البته کیفیت در فرم و محتوا شرط اصلی و همیشگی برای رضایت مخاطب عام و خاص است.
فصل اول سریال زیر خاکی در ماه رمضان سال ۹۹ از شبکه یک پخش و موفق شد پربیننده ترین سریال ماه رمضان شود. کارگردان این اثر جلیل سامان است که کارگردانی سریال هایی مثل ارمغان تاریکی و پروانه را در کارنامه خود دارد. هر دو این سریال ها وقایع دوران مبارزات سال ۵۷ را به تصویر میکشند.
پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، هومن برق نورد، گیتی قاسمی، فروغ قجابگلی، مریم سرمدی و ستاره پسیانی از بازیگران اصلی فصل دوم زیرخاکی هستند، البته از آنجا که فصل اول به خاطر بیماری هم گیر کرونا متوقف شد می توان گفت که فصل دوم ادامه فصل اول است و تغییرات خاصی ندارد.
پژمان جمشیدی که دو بار نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سی و ششمین و سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر شده است بازیگر نقش اول این سریال است.
این بازیکن اسبق پرسپولیس و تیم ملی فوتبال کشورمان وقتی پا به عرصه تصویر گذاشت کمتر کسی فکر میکرد که ادامه فعالیت دهد.
زیرخاکی مبارزات اول انقلاب و سالهای قبل از انقلاب ۵۷ را با زبان طنز بیان می کند. ساخت چنین آثاری به دلیل اختلاف و پیشرفت مدرنیته در ۵۰ سال اخیر بسیار کار سختی است.
زیرخاکی طنز موقعیت است، در واقع با قرار گرفتن کاراکترها در موقعیت های جذاب صحنه های کمیک و طنز خلق می شود، دیالوگ های بازیگران هم در موقعیت های خوب و به جای ادا می شود.
از نظر فرم زیر خاکی نمره نسبتا خوبی دارد طراحی صحنه و دکور و لباس در این سریال به خوبی انجام شده است. شاید بتوان مدعی شد که طراحی دکور، فضای سازی لوکیشن ها برای سریال ها و فیلم هایی که به قرن ها قبل باز می گردد راحت تر از سریال های است که چهل سال و نهایتا نیم قرن گذشته را روایت می کنند، زیرا بسیاری از مردم که در آن دوران زیستند هنوز در قید حیات هستند و ریزترین اشتباهات و خطاها از دید شان پنهان نمی ماند.
از آنجا که این سریال به اتفاقات دوران پهلوی نیز میپردازد شاید به نظر برسد اثری است که مناسب ایام دهه فجر می باشد، البته ساخت سریالهای قبلی جلیل سامان مثل پروانه و ارمغان تاریکی هم ذهن مخاطب را به آن دوران می برد.
البته باید یادآوری کنیم که کارگردان این سریال هم در آستانه پخش در یادداشتی مختصر که در صفحه اینستاگرامی زیرخاکی گذاشته بود، خاطر نشانکرد: سریال زیرخاکی یک سریال معمولی است که سعی کردهام داستانی با موقعیتهای نسبتا کمیک را در بستر تاریخی روایت کنم. نه با یک کار انقلابی یا سیاسی شاخص مواجهید، نه یک کمدی پرخنده. این همه حاشیه و سروصدا نمیدانم برای چیست! فقط میدانم این حواشی باعث خواهد شد از هر طرف مورد بیمهری قرار بگیریم! از دوست و دشمن! «زیرخاکی» یک سریال معمولی بیادعاست همین...
از نکات مثبت این کار، تنوع قصه های کوچک در درون داستان اصلی سریال است و رفته رفته رویداد تکراری نمی بینید و در هر قسمت درگیر داستان جدیدی میشوید. با وجود اینکه سریال یک سیر داستانی بزرگ و کلی دارد، اما اندکی هم اپیزودیک عمل میکند.
در ساخت سریالهایی مثل زیر
خاکی که قصه آن به چند دهه قبل باز میگردد، بازی کاراکترها و باورپذیری ایفای نقش و تیپ سازی آنها از اهمیت بیشتری نسبت به آماده سازی لوکیشن و دکور و صحنه برخوردار است.
انصافاً تا پایان کار، تیم سازنده و بازیگران زیرخاکی از عهده این مهم به خوبی برآمدند.
رویدادها و اتفاقات مهم زیادی در طول تاریخ اتفاق افتادند که هنر سینما و کمدی با زبان طنز آنها را نقد کردند و یا با آنها شوخی کردند، اما شوخی با بعضی موضوعات و اتفاقات ریسک و خطر بالایی دارد.
شاید بتوان گفت که برای اولین بار بود که با وقایع مربوط به سالهای منتهی به انقلاب و مبارزات آن زمان شوخی شد و باعث ناراحتی هیچ طیف و جریان سیاسی و فرهنگی نشد.
اما سطح و نوع شوخی ها به اندازهای بود که جذابیت آفرین شد و ناراحتی و چالشی به وجود نیاورد و این نشانگر این است اگر در ساخت آثار طنز و کمیک به صورت حرفه ای و بدون تخریب عمل شود می توان با موضوعات بسیاری که الظاهر دست نیافتنی به نظر می رسند شوخی کرد و به صورت سازنده و منصفانه آنها را به نقد و چالش کشید.
زیرخاکی در جاهایی فراز و فرود های محتوایی دارد به طورمثال کارگردان سعی داشت مأمور و نیروهای امنیتی رژیم سابق را احمق و بی دست و پا نشان دهد که این ادعا برای کسی که اندکی مطالعه از اتفاقات سال های انقلاب داشته باشد باور پذیر نیست.
نیروهای امنیتی و انتظامی دوران پهلوی آموزش دیده بودند و این نشان از کار سخت و رنج آوری داشت که مبارزان انقلابی در آن زمان در تقابل و مبارزه با عوامل ساواک و ژاندارمری داشتند .
متاسفانه اوایل نیز در مورد ساخت فیلم ها و سریال های دفاع مقدس هم کارگردانان این نوع نگاه را به فرماندهان و سربازان بعثی داشتند.
انگار تمام فرماندهان عراقی خنگ و کودن بودند و رزمندگان و سرداران ایرانی کار سختی در جبهه های جنگ در مبارزه با آنها نداشتند.
از حق نگذریم یکی از نکاتی که باعث جذابیت و مقبولیت این سریال نزد مخاطبین شد، بازی خوب بازیگران بود به طور مثال هادی حجازی فر باحضور اندکش کمک قابل توجهی به کشش و جذابیت سریال داشت.
جلیل سامان در زیرخاکی 2 نشان داد که اصرار ندارد به هر قیمتی مخاطب را بخنداند. وی به خوبی میداند که این کار میتواند اثر عکس روی بیننده بگذارد تا جایی که به جای خندیدن مخاطب را دل زده و سرد کند.
برای همین هست که در بازی و ایفای نقش کاراکترهای سریال اغراق و زیاده روی نمی بینیم.
مثلاً ژاله صامتی با بازی روان و حسی خود یادآور اکثر مادران دهه شصتی بود، انصافاً همه ما که دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را به خوبی به یاد داریم در نزدیکان و اقوام خود شخصیتی مثل پریچهر را داشتیم.
در واقع ژاله صامتی ما به ازای بیرونی مادران آن دوران است و به همین دلیل است که ایشان و دیگر بازیگر های سریال هیچکدام تیپ نیستند و همگی شخصیت هستند.
و در پایان اینکه در این سال های اخیر متاسفانه قالب سریال ها و فیلم های تلویزیونی سناریو و فیلمنامه قوی نداشتند و نتوانستند انتظارات مردم را به خوبی برآورده کنند؛ اما سریال زیرخاکی توانست تا حدودی این ناکامی بزرگ را جبران کند و این نشانگر این است اگر همه عوامل صنعت فیلم و سریال سازی سر جای خودشان قرار بگیرند به معنای واقعی کلمه شایستهسالاری برقرار می شود. سینما و تلویزیون ما پتانسیل ارائه و تولید کارهای خوب و فاخر را دارد و می تواند رقیب خوبی برای شبکههای ماهوارهای و برون مرزی باشد.